هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و اشتیاق خود به معشوق سخن می‌گوید. او از درد دوری و جستجوی معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که هرچند معشوق در دسترس نیست، اما او همچنان به دنبال یافتن و درک معشوق است. شاعر از تغییرات و رنگارنگی معشوق سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که بتواند شادی را از لب‌های معشوق بیابد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۶۲۷

نشستی در دل من چونت جویم
دلم خون شد مگر در خونت جویم

تو با من در درون جان نشسته
من از هر دو جهان بیرونت جویم

چو فردا گم نخواهی بود جاوید
پس آن بهتر بود کاکنونت جویم

مرا گویی چو گم گردی مرا جوی
چو بی چونی تو آخر چونت جویم

چو راهت را نه سر پیداست نه پای
نه سر نه پای چون گردونت جویم

یقین دانم که در دستم کم آیی
اگرچه هر زمان افزونت جویم

چو در دستم نمی‌آیی ز یک وجه
از آن هر روز دیگرگونت جویم

چو هر دم می‌کنی صد رنگ ظاهر
سزد گر همچو بوقلمونت جویم

نیایی ذره‌ای در دست هرگز
اگر هر دم به صد افسونت جویم

نمیرم تا ابد گر درد خود را
مفرح از لب میگونت جویم

چو دریا گشت چشم من ز شوقت
چگونه لؤلؤ مکنونت جویم

شکر ریز فریدم می نباید
شکر از خندهٔ موزونت جویم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.