۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲

یکدمت خود غم دلم دارد
گرچه دل غم بغم نینگارد

می نیارد، خجند با غم تو
می کیم چرخ هم نمی یارد

قد من خم نهد سر زلفت
اگر او اوست حد آن دارد

هر تُنک می ز صاف نگریزد
مرد باید که درد بگسارد

تا نگردد اثیر تر دامن
گرد طوفان فتنه می بارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.