هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد هجران و امید به وصال معشوق سخن میگوید. او با تشبیهات زیبا، مانند شمعی که در شب میسوزد، احساسات خود را بیان میکند. شاعر از تلخی سخنان معشوق که برایش شیرین است، سخن میگوید و بر این باور است که شیرینی لب معشوق، لذتی بینظیر دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از تشبیهات و استعارههای ادبی ممکن است برای کودکان کمسنوسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۸۷
امید وصل غم روز هجر چون شب شمع
ز سوز سینه لبم خشک و دیده تر دارد
امید وصل ز دل پرس و درد هجر زجان
که هر کسی ز غم خویشتن خبر دارد
بذوق جان سخن تلخ تو خوش است زقند
از آنکه بر لب شیرین او گذر دارد
اگرچه بس خوش و شیرین بود شکر لیکن
حلاوت لب تو لذت دگر دارد
ز سوز سینه لبم خشک و دیده تر دارد
امید وصل ز دل پرس و درد هجر زجان
که هر کسی ز غم خویشتن خبر دارد
بذوق جان سخن تلخ تو خوش است زقند
از آنکه بر لب شیرین او گذر دارد
اگرچه بس خوش و شیرین بود شکر لیکن
حلاوت لب تو لذت دگر دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.