۱۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۳

یک نظر در صورت آن روح روحانی نگر
بسته سنبل پای گل بر سرو بستانی نگر

تا سپهر گوی زن بینی مه چوگان گذار
خیز و در میدانش بریکران چوگانی نگر

میر خوبان است، کاورده است منشور جمال
اینک اینک بر رخش طغرای سلطانی نگر

در شکنج غبغبش چاه ذقن محبوس ماند
یارب آن زندان دل ها، چاه زندانی نگر

دعوی خون گرد بر من، خط او گفتم چرا
گفت کاینک حجتی شرعی و برهانی نگر

زلف و چهرش بر کنار شام بادو نیمروز
با سپاه کفر بر مرز مسلمانی نگر

قاصدا، یک ره به تبریز آی و رخسارش به بین
مصر اعظم دار ملک ماه کنعانی نگر

با گشاد غمزه ی تیرافکنش بر راه او
گشتگان آشکار از زخم پنهانی نگر

در نثار موکب حسنش اثیر از اشک خون
بر سر مژگان گرفته لعل پیگانی نگر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.