هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق، جدایی و رنجهای عاطفی سخن میگوید. او از معشوق خود میخواهد که اگر قصد ترک او را دارد، دست از جانش بردارد. شاعر به جایگاهی پاک در مملکت اشاره میکند و بیان میکند که از این عشق نه سودی میبرد و نه زیانی. او از نام و آوازهای که در عشق به دست آورده سخن میگوید و از دشمنی جهانی با خود شکایت میکند. شاعر همچنین به قدرت و صبر خود اشاره میکند و در نهایت از لشکر و سلطانی نام میبرد که ممکن است به کمک او بیایند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین ممکن است برخی از مضامین مانند رنج عشق و جدایی برای نوجوانان کمسنوسال سنگین باشد.
شمارهٔ ۹۲
دلا فتراک آن جان و جهان گیر
وگرنه ترک من گو دست جان گیر
مرا در مملکت جائی است صافی
بر او سودی نمیگیرم زیان گیر
برآوردم به ننک از عشق نامی
بهر نامم که خواهی در زبان گیر
مرا گوئی جهانی خصم داری
بشو در خون خود جان جهان گیر
سبکپائی نه از فتوی عشق است
تو خود بر من اجل را سرگران گیر
خوشم صبری است یعنی در کمینم
بقوت دست و بازوی کمان گیر
بدین لشکر تو با اوکی برآئی
برو درگاه سلطان ارسلان گیر
وگرنه ترک من گو دست جان گیر
مرا در مملکت جائی است صافی
بر او سودی نمیگیرم زیان گیر
برآوردم به ننک از عشق نامی
بهر نامم که خواهی در زبان گیر
مرا گوئی جهانی خصم داری
بشو در خون خود جان جهان گیر
سبکپائی نه از فتوی عشق است
تو خود بر من اجل را سرگران گیر
خوشم صبری است یعنی در کمینم
بقوت دست و بازوی کمان گیر
بدین لشکر تو با اوکی برآئی
برو درگاه سلطان ارسلان گیر
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.