هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و درد فراق سخن می‌گوید. او از هوس‌های بی‌پایان، غم‌های درونی، و نبود عدالت در جهان شکایت می‌کند. در نهایت، عشق به عنوان تنها تحفه و راه نجات توصیف می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و انتزاعی موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۵

ای ز تو بر هر دماغی صد هوس
وز وصالت خود نشان نادیده کس

چیست جز غم با دل من هم نشین
کیست جز درد تو با جان هم نفس

تیز بازاری و چون تو شکری
در مه دی هم نمانده بی مکس

تا غمت شحنه است در شهر وجود
فتنه بر تخت است و عدل اندر جرس

یک لقب برناید از دیوان تو
هیچکس را در جهان جز هیچکس

تحفه ئی میخواست عشقت گفتمش
نیست حالی جز به جانم دسترس

خنده ئی زد گفت مرغی چون اثیر
غبن باشد که به پرّد از قفس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.