هوش مصنوعی: شاعر در این متن از فراق و دوری معشوق خود رنج می‌برد و بیان می‌کند که طاقت او در این جدایی تمام شده است. او از جور و بیداد فراق شکایت دارد و روز و شب در اندوه و فغان به سر می‌برد. شاعر تنها هم‌نشین خود را خیال معشوق و تنها همراه خود را غم‌های ناشی از فراق می‌داند. او تأکید می‌کند که هیچ‌کس در جهان نمی‌تواند شرح دردهایی را که او در سینه دارد بیان کند. شاعر تمام تلاش خود را برای وصال معشوق انجام داده است، اما این اتفاق نیفتاده است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده‌ای مانند فراق، اندوه و عشق ناکام است که درک و احساس آن‌ها نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، زبان و ساختار شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۰۱

در فراقت طاقت من گشت طاق
مستغاث از جور و بیداد ازفراق

جفت اندوه و فغانم روز و شب
تا بماند ستم، من از وصل تو طاق

جز خیال تو ندارم هم نشین
جز غمان تو ندارم هم وثاق

خلق عالم شرح نتوانند داد
آنچه من در سینه دارم از فراق

هرچه ممکن بُد بکردم من ولیک
دولت وصلم نیفتاد اتفاق
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.