هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دردهای ناشی از آن سخن می‌گوید. او غم را به شادی تشبیه می‌کند و از یار بدرفتار خود شکایت می‌کند، اما همچنان عاشق و وفادار است. شاعر از زیبایی و تأثیر یار خود بر زندگی‌اش می‌گوید و از عشق و بوسه‌های او یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه ممکن است برای سنین پایین‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۰۳

چو من عادت چنین دارم که غم را شادی انگارم
به بیماری چنان کامد تو هم میدار تیمارم

بدرد تازه هر ساعت مرا مشغول خود میکن
از این بیکار کم داری دمی بیکار مگذارم

بیک غم ابلهی باشد که از عشق تو بگریزم
چو یک غم بخشدم حالی غم دیگر طمع دارم

مرا گوئی مراد خویشتن را می شناسی. هی
شناسم، یار بد مهری و دانی عاشق زارم

ز رخسارت گلی برمن، گرامی تر زصدجان است
چو این معنی همی دانی، مکن خوارم منه خارم

بمستی بوسه ئی دوش از لبت بربوده ام اکنون
همین معنی بهشیاری همی خواهم نمی یارم

زخطم پای بندی کن که چون زلف تو درتابم
ز لعلت شربتم فرما که چون جزع تو بیمارم

اثیر خویشتن میخوان مرا تا لاجرم در شعر
عراقین و خراسان میشود اقطاع بازارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.