۱۵۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۸

بدین جمال اگر تو را وفاستی
همه جهان به مملکت تو راستی

وگر، به، سکه بودمی، شدی بدل
که خطبه طرب بنام ماستی

خیالت اینکه حلقه باز میزند
ور آمدی ز در گر آشناستی

بخواست دل بدام و بند و دل که جان
فدای اوست کاشکی بخواستی

جواب چرخ بیوفا بدادمی
اگر دل تو، بر سر وفاستی

و گر به بندکی قبول یافتی
به بخت تو اثیر باد، ساستی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.