هوش مصنوعی: شاعر در این متن، احساس ناتوانی خود را بیان می‌کند و سپس از همراهی با یک رفیق و قدم‌زدن در یک باغ زیبا می‌گوید. او توصیف‌های شاعرانه‌ای از طبیعت ارائه می‌دهد، مانند درختانی که مانند عروس‌ها آراسته شده‌اند و لاله‌هایی که از زمین سر برآورده‌اند. همچنین، او از زیبایی‌های آسمان و نیلوفرهای آبی یاد می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که این باغ بهترین مکان در عالم است و نیازی به باغبانی ندارد.
رده سنی: 12+ این متن دارای مفاهیم شاعرانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل‌درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً از سن 12 سالگی به بعد در افراد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۱۷۹

بتن بودم امروز چون ناتوانی
شدم با رفیقی سوی بوستانی

زهر سو که کردم سوی لاله زاری
بهر سو که کردم نظر گلستانی

درختان بستان عروسان و هریک
گشاد از زمین لاله گون بر، بیانی

ز نیلوفری آسمان گوی بسبزی
چو صحرا شده روی بر آبدانی

چو دیدم من این صفه های عجایب
یقین شد مرا صورت هر گمانی

از این باغ بهتر چه باشد بعالم
که هم هست مستغنی از باغبانی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.