هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حالات روحی و وجودی خود سخن می‌گوید. او از سردرگمی و ناآگاهی خود نسبت به هویت و جایگاهش در جهان می‌گوید و بیان می‌کند که گاهی خود را در میان هزاران عالم می‌یابد و گاهی بی‌نشان و گم‌شده است. او به این نتیجه می‌رسد که نه این است و نه آن، بلکه در حالتی میان این دو قرار دارد. این متن بیانگر جست‌و‌جوی معنوی و فلسفی شاعر برای درک وجود خود و جهان است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند و آن را درک کنند.

غزل شمارهٔ ۶۶۰

باز آمده‌ای از آن جهانم من
پیدا شده‌ای از آن نهانم من

کار من و حال من چه می‌پرسی
کین می‌دانم که می ندانم من

هرچند که در جهان نیم لیکن
سرگشته‌تر از همه جهانم من

در هر نفسی هزار عالم را
از پس کنم و به یک مکانم من

هر دم که نهان طلب کنم خود را
چه سود که آن زمان عیانم من

وآن دم که عیان نشان خود خواهم
آن لحظه بدان که بی‌نشانم من

وان دم که نهان خود عیان جویم
از هر دو گذشته آن زمانم من

من اینم و آنم و به هم هردو
فی‌الجمله نه اینم و نه آنم من

زان راز که سر جان عطار است
گفتن سخنی نمی‌توانم من
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.