۳۰۶ بار خوانده شده
میل درکش روی آن دلبر ببین
عقل گم کن نور آن جوهر ببین
روح را در سر او حیران نگر
عقل را در کار او مضطر ببین
در ره عشقش که سر گوی ره است
صد هزاران سرور بی سر ببین
جان مشتی عاشق دل سوخته
خوش نفس چون عود در مجمر ببین
پیش شمع آفتاب روی او
عقل را پروانهٔ بیپر ببین
چند بینی آنچه آن ناید به کار
جوهری دل شو و گوهر ببین
پس به نور آن گهر چندان که هست
ذرههای کون خشک و تر ببین
گر ندیدی آفتاب نور بخش
سحر عطار سخن گستر ببین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
عقل گم کن نور آن جوهر ببین
روح را در سر او حیران نگر
عقل را در کار او مضطر ببین
در ره عشقش که سر گوی ره است
صد هزاران سرور بی سر ببین
جان مشتی عاشق دل سوخته
خوش نفس چون عود در مجمر ببین
پیش شمع آفتاب روی او
عقل را پروانهٔ بیپر ببین
چند بینی آنچه آن ناید به کار
جوهری دل شو و گوهر ببین
پس به نور آن گهر چندان که هست
ذرههای کون خشک و تر ببین
گر ندیدی آفتاب نور بخش
سحر عطار سخن گستر ببین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.