هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد هجران و فراق معشوق مینالد و شبهای تاریک و سخت دوری را توصیف میکند. او زیبایی معشوق را با عناصر طبیعی مانند ماه و خورشید مقایسه میکند و از جفاهای او شکایت دارد. در نهایت، از معشوق میخواهد که روزهای زیبا را با هجران تیره نکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۵
روزم ز هجر تو به صفت چون شب آمده است
وینک چو شمع جانم از آن بر لب آمده است
شد نور مه ز چاه زنخدان تو پدید
این چه نگر که رشک چه نخشب آمده است
روی تو مرکب شب زلف است و خوشتر آنک
خورشید یک سواره برآن مرکب آمده است
مردم من از جفای فراوانت ای نگار
چند آخر از جفانه وفا را شب آمده است
روز حسن ز هجر مکن تیره همچو شب
خود بی تکلف تو جهان را شب آمده است
وینک چو شمع جانم از آن بر لب آمده است
شد نور مه ز چاه زنخدان تو پدید
این چه نگر که رشک چه نخشب آمده است
روی تو مرکب شب زلف است و خوشتر آنک
خورشید یک سواره برآن مرکب آمده است
مردم من از جفای فراوانت ای نگار
چند آخر از جفانه وفا را شب آمده است
روز حسن ز هجر مکن تیره همچو شب
خود بی تکلف تو جهان را شب آمده است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.