هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر عشق و وفاداری بیحد شاعر به معشوق است. شاعر از جان و دل خود میگوید که اسیر وفا و جفای معشوق است و خود را ذرهای در هوای او میداند. او حتی حاضر است به خاک تبدیل شود اگر رضای معشوق در آن باشد. شعر با تصاویر زیبا و استعارههای غنی، عشق و ستایش معشوق را به تصویر میکشد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و کنایههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۳۰
که بود جان که نه در بند وفای تو بود
چه کند دل که نه خرسند جفای تو بود
سرِ ادبار من ار هست، مرا شاید؛ از آنک
دیده آنجا نهد اقبال که پای تو بود
در هوای تو شدم ذره زرین آری
ذره زرین بود آنجا که هوای تو بود
گر رضای تو در آن است که من خاک شوم
خاک بر تارکم، آنجا که رضای تو بود
رو که خورشید نهد روی چو سایه بر خاک
پیش قصری که درو عکس ضیای تو بود
جای میسازمت اندر دل و میخواهم عذر
کای بت، آتشکده تنگ نه جای تو بود
تو دریغی به حسن، بهر چه؟ زیرا که مهی
مجلس چون فلک شاه سزای تو بود
شاه بهرام شه آن شاه که گفتش سعدین
هر قرانی که کنم آن ز برای تو بود
چه کند دل که نه خرسند جفای تو بود
سرِ ادبار من ار هست، مرا شاید؛ از آنک
دیده آنجا نهد اقبال که پای تو بود
در هوای تو شدم ذره زرین آری
ذره زرین بود آنجا که هوای تو بود
گر رضای تو در آن است که من خاک شوم
خاک بر تارکم، آنجا که رضای تو بود
رو که خورشید نهد روی چو سایه بر خاک
پیش قصری که درو عکس ضیای تو بود
جای میسازمت اندر دل و میخواهم عذر
کای بت، آتشکده تنگ نه جای تو بود
تو دریغی به حسن، بهر چه؟ زیرا که مهی
مجلس چون فلک شاه سزای تو بود
شاه بهرام شه آن شاه که گفتش سعدین
هر قرانی که کنم آن ز برای تو بود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.