هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و وابستگی شدید خود به معشوق سخن می‌گوید. او از شرم و عشق خود به معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که حتی خورشید نیز از شرم معشوق به زمین فرو می‌رود. شاعر از این که معشوق دلش را برده و جانش را در خطر انداخته، شکایت می‌کند اما در عین حال، عشق و وابستگی خود را به معشوق ابراز می‌کند. او از این که نمی‌تواند از معشوق دل بکند و از بیم جانش، از او دوری کند، سخن می‌گوید. در نهایت، شاعر بیان می‌کند که تنها کسانی می‌توانند به وصال معشوق برسند که کاملاً در او محو شوند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند وابستگی شدید و عشق افراطی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد یا تأثیرات نامناسبی بر آن‌ها بگذارد.

غزل شمارهٔ ۶۷۹

ای مرا زندگی جان از تو
زنده بینم همه جهان از تو

به زمین می فرو شود خورشید
هر شب از شرم، پر فغان از تو

گر زبانی دهی به یک شکرم
شکر گویم به صد زبان از تو

دست چون در کمر کنم با تو
که کمر ماند بی میان از تو

بار ندهی و پیش خود خوانی
این چه شیوه است صد فغان از تو

دل ز من بردی و نگفتم هیچ
لیک جان کرده‌ام نهان از تو

نتوانم که باز خواهم دل
که مرا هست بیم جان از تو

جان رها کن به من چو دل بردی
کین بدادم ز بیم آن از تو

دعوی صبر چون کنم که مرا
صبر کفر است یک زمان از تو

اثر وصل تو کسی یابد
که شود محو جاودان از تو

تا نشانی ز خلق می‌ماند
نتوان یافت نشان از تو

عاشقان را خط امان دادی
نیست عطار را امان از تو
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.