۲۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۵

ای آرزوی دیده بینا چگونه ای
وی مونس دل (من) تنها چگونه ای

از ناز و نازکی اگر اینجا نیامدی
باری یکی بگوی که آنجا چگونه ای

در است صورت تو و دریاست چشم من
ای در دور مانده ز دریا چگونه ای

دل هدیه تو کردم آنرا نخواستی
جان تحفه می فرستم این را چگونه ای

ای نور چشم مهر و گل بوستان حسن
ما بی تو درهمیم تو بی ما چگونه ای

از وصل تو که نیست دریغا در آتشم
در هجر من که هست مبادا چگونه ای

ما خود جهان گرفتیم از پیش عاشقی
در سلسله تو ای دل شیدا چگونه ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.