هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از یار خود شکایت دارد که با وجود آزردگیاش، هنوز به او عشق میورزد و در سایهی زلفش پناه میجوید. شاعر از خون دل ریختن، تهمتها، و نالههایش میگوید و اشاره میکند که عشق یارش مانند آتش است و او را میسوزاند. در نهایت، او از هجران و درد فراق مینالد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانهی عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات مورد استفاده در شعر نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.
شمارهٔ ۷۴
ای ز من آزرده یار من گناهی دارمی
یا به جز در سایه زلفت پناهی دارمی
خون دل بر جزع گریان تو دعوی کردمی
کز گذشت لعل خاموشت گواهی دارمی
نیستی رویم سیاه و چشم پر خونم سپید
گر بدین تهمت سپیدی یا سیاهی دارمی
گر دمی آخر ز ناله همچو بربط دل تهی
گر چو نای از دست تو یارای آهی دارمی
ریختی خون مرا هجرت چو تیغ صبحدم
گرنه از تیر سحر گاهی پناهی دارمی
آتش عشق تو بر من آب راندستی به ظلم
گرنه جز درگاه صاحب بارگاهی دارمی
یا به جز در سایه زلفت پناهی دارمی
خون دل بر جزع گریان تو دعوی کردمی
کز گذشت لعل خاموشت گواهی دارمی
نیستی رویم سیاه و چشم پر خونم سپید
گر بدین تهمت سپیدی یا سیاهی دارمی
گر دمی آخر ز ناله همچو بربط دل تهی
گر چو نای از دست تو یارای آهی دارمی
ریختی خون مرا هجرت چو تیغ صبحدم
گرنه از تیر سحر گاهی پناهی دارمی
آتش عشق تو بر من آب راندستی به ظلم
گرنه جز درگاه صاحب بارگاهی دارمی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.