هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از دل و جان خود سخن میگوید که در غیاب معشوق مانند زندانی است و در حضورش فدایی اوست. او معشوق را بهعنوان کسی که رازهای دلش را میداند توصیف میکند و از عشق و اشتیاق خود میگوید.
رده سنی:
15+
این متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و استعارههای ادبی است که درک آن برای کودکان دشوار است. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با احساسات و زیباییهای ادبی آن ارتباط برقرار کنند.
شمارهٔ ۷۹
ایکه دل را دل و جان را جانی
وز دل و جان چه نکوتر آنی
از تو دل در بر من عاریتی
بی تو جان در تن من زندانی
دل فدای تو که بس دلجوئی
جان نثار تو که خوش جانانی
ایکه در دل چو جهان می دانی
آه کز دیده چو جان پنهانی
عاشق زار توام می بینی
بنده خاص شهم می دانی
قصه آتش دل من چکنم
خود تو چون آب فرو می خوانی
در میان دلی و این چه عجب
وطن گنج بود ویرانی
وز دل و جان چه نکوتر آنی
از تو دل در بر من عاریتی
بی تو جان در تن من زندانی
دل فدای تو که بس دلجوئی
جان نثار تو که خوش جانانی
ایکه در دل چو جهان می دانی
آه کز دیده چو جان پنهانی
عاشق زار توام می بینی
بنده خاص شهم می دانی
قصه آتش دل من چکنم
خود تو چون آب فرو می خوانی
در میان دلی و این چه عجب
وطن گنج بود ویرانی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.