هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و فراق سخن میگوید و با پرسشهای مکرر از معشوق، احساسات عمیق خود را بیان میکند. او از درد فراق و عشق بیپاسخ مینالد و در نهایت اعلام میکند که جان و دلش فدای معشوق است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار است. همچنین، برخی از واژگان و استعارههای بهکاررفته ممکن است برای کودکان نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۸۱
رخ بپوش از قمر چه می خواهی
لب بیار از شکر چه می خواهی
بی دهان در سخن چه می پیچی
بی میان از کمر چه می خواهی
جانم آمد بلب چه می گوئی
عمرم آمد به سر چه می خواهی
جگر و دل غم فراق تو خورد
زین دل و زین جگر چه می خواهی
از سر هجر من که نامش گم
یک نفس درگذر چه می خواهی
هر چه خواهد ز تو حسن گوئی
این ندارم دگر چه می خواهی
دل ببر جان فدای مخدوم است
به تو ندهم اگر چه می خواهی
شاه بهرامشه که گفتمش بخت
میکشم پیش هر چه می خواهی
لب بیار از شکر چه می خواهی
بی دهان در سخن چه می پیچی
بی میان از کمر چه می خواهی
جانم آمد بلب چه می گوئی
عمرم آمد به سر چه می خواهی
جگر و دل غم فراق تو خورد
زین دل و زین جگر چه می خواهی
از سر هجر من که نامش گم
یک نفس درگذر چه می خواهی
هر چه خواهد ز تو حسن گوئی
این ندارم دگر چه می خواهی
دل ببر جان فدای مخدوم است
به تو ندهم اگر چه می خواهی
شاه بهرامشه که گفتمش بخت
میکشم پیش هر چه می خواهی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.