هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او خود را خاک ره و غبار راه میداند و امید دارد که روزی به معشوق برسد. همچنین از ناامیدی و دردهای عشق شکایت میکند و از فلک و زمانه مینالد. در نهایت، به عشق و امید خود پایبند است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۰
بخاک ره کشیدم صورت جسم نزارم را
بدین صورت مگر بوسم کف پای نگارم را
غبار رهگذارم کرد شوق امید آن دارم
که گاهی خیزم و گیرم رکاب شهسوارم را
شدم خاک ره غم اشک خواهد ریخت بر حاکم
بهر چشمی که دوران توتیا سازد غبارم را
ره رسوایی از فرهاد و مجنون یافتم خالی
ز خار و خس زمانه پاک کرده رهگذارم را
غبار آستانت گریه ام را می دهد تسکین
ازین به توتیایی نیست چشم اشکبارم را
حذر کن ای فلک از آه و اشک من مکن کاری
که ناگه بر کشم از قهر تیغ آبدارم را
فضولی قصه بیداد آن گلرخ چه می خوانی
چرا نومید می سازی دل امیدوارم را
بدین صورت مگر بوسم کف پای نگارم را
غبار رهگذارم کرد شوق امید آن دارم
که گاهی خیزم و گیرم رکاب شهسوارم را
شدم خاک ره غم اشک خواهد ریخت بر حاکم
بهر چشمی که دوران توتیا سازد غبارم را
ره رسوایی از فرهاد و مجنون یافتم خالی
ز خار و خس زمانه پاک کرده رهگذارم را
غبار آستانت گریه ام را می دهد تسکین
ازین به توتیایی نیست چشم اشکبارم را
حذر کن ای فلک از آه و اشک من مکن کاری
که ناگه بر کشم از قهر تیغ آبدارم را
فضولی قصه بیداد آن گلرخ چه می خوانی
چرا نومید می سازی دل امیدوارم را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.