هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و جدایی می‌گوید و بیان می‌کند که حتی همدمی با خود را نیز نمی‌خواهد. او از طعنه‌های دیگران رنج می‌برد و غیرتی دارد که حتی خود را نیز نمی‌پذیرد. شاعر از دلش می‌خواهد که از عشق دیوانه‌وار دوری کند و اشک‌هایش را به خاطر برداشتن خاک راهش می‌ستاید. در نهایت، او از عشق به معشوقی ترسا سخن می‌گوید و نمی‌خواهد به خاطر این عشق، محنت دنیا را تحمل کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها جذاب نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و رنج‌های روحی برای مخاطبان جوان‌تر مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۱۲

با خود ای جان در غمش همدم نمی خواهم ترا
بی ثباتی محرم این غم نمی خواهم ترا

جان من از طعنه اغیار خود را می کشم
غیرتی دارم که با خود هم نمی خواهم ترا

ای دل از دیوانه بی قید باید احتراز
دور از آن گیسوی خم بر خم نمی خواهم ترا

نشأه فکر رخش از ذوق دیدن نیست کم
بیش ازین این دیده پر نم نمی خواهم ترا

آفرین ای اشک از خاک رهم برداشتی
قدر من از تست عالی کم نمی خواهم ترا

می کنی در عشق آن ترسا ز مردن منع من
گر مسیحایی تو ای همدم نمی خواهم ترا

مگذران در دل فضولی رغبت قید خرد
مبتلای محنت عالم نمی خواهم ترا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.