۲۰۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸

خاک در تو کحل بصر کرده ایم ما
وز هر که جز تو قطع نظر کرده ایم ما

ما را چه باک در ره عشق تو از رقیب
تدبیر او به آه سحر کرده ایم ما

خم گشته ایم تا نرباید ز ما فلک
خاکی که از در تو به سر کرده ایم ما

تا رخنها ز تیغ جفای تو یافتست
از سر هوای غیر به در کرده ایم ما

تا بیشتر برد ز رهت گرد در سجود
رخساره تر به خون جگر کرده ایم ما

سر نمی دهیم بهر تو ما را مباد سر
که غیر ازین خیال دگر کرده ایم ما

اول گذشته ایم فضولی ز کام دل
وانگه به کوی عشق گذر کرده ایم ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.