هوش مصنوعی: شاعر در این متن از آمدن بهار سخن می‌گوید، اما با تأسف بیان می‌کند که امسال بلبل‌ها آوازی نمی‌خوانند و گل‌ها رنگ دلربایی ندارند. او از بی‌میلی عاشقان و محبوبان گلایه می‌کند و دل‌های مقید در گلشن را به زنجیرهای سنبل‌ها تشبیه می‌کند. شاعر از غم و اندوه دلِ غنچه‌وار خود می‌نالد و به تجملات گلشن اشاره می‌کند. در پایان، او از خطرات راه عشق و نیاز به تأمل در شروع این راه دشوار سخن می‌گوید.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین عاشقانه و غم‌انگیز است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند خطرات راه عشق و تأمل در آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۱۹

بهار آمد صدایی بر نمی آید ز بلبل ها
مگر امسال رنگ دل ربایی نیست در گل ها

گل آمد نیست میل سیر گلشن نازنینان را
پریشان کرد گل های چمن را این تغافل ها

چو رغبت نیست در عاشق چه سود از آنکه محبوبان
بر افروند عارضها بر افشانند کاکل ها

درین موسم چرا دلها مقید نیست در گلشن
مگر زنجیرهای زلف نگشادند سنبل ها

چو غنچه صد گره دارد دل از غم وین غم دیگر
که دوران در گشاد هر گره دارد تعلل ها

ازآن بگرفت در بر آب را گلشن به صد عزت
که پیدا کرد از اقبال او چندین تجمل ها

فضولی رهگذار عشق بازی صد خطر دارد
شروع این طریق صعب را باید تأمل ها
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.