۲۰۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹

بهار آمد صدایی بر نمی آید ز بلبل ها
مگر امسال رنگ دل ربایی نیست در گل ها

گل آمد نیست میل سیر گلشن نازنینان را
پریشان کرد گل های چمن را این تغافل ها

چو رغبت نیست در عاشق چه سود از آنکه محبوبان
بر افروند عارضها بر افشانند کاکل ها

درین موسم چرا دلها مقید نیست در گلشن
مگر زنجیرهای زلف نگشادند سنبل ها

چو غنچه صد گره دارد دل از غم وین غم دیگر
که دوران در گشاد هر گره دارد تعلل ها

ازآن بگرفت در بر آب را گلشن به صد عزت
که پیدا کرد از اقبال او چندین تجمل ها

فضولی رهگذار عشق بازی صد خطر دارد
شروع این طریق صعب را باید تأمل ها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.