۲۰۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۶

نیست تا صبح بجز فکر تو کارم همه شب
کارم اینست جز این کار ندارم همه شب

همه روزم شده شب اختر آن شبها اشک
آه ازین درد چسان اشک نبارم همه شب

لطف کن یک شب و در کلبه من گیر قرار
تا بدانی که چرا نیست قرارم همه شب

تا ندانند که من بهر تو می نالم و بس
بفغان از همه کس ناله برارم همه شب

تا ز من پیش تو گویند حکایت همه روز
هیچ کس را بفراغت نگذارم همه شب

بامیدی که اگر بشنود آن ماه شبی
ز فلک می گذرد ناله زارم همه شب

شب تنهایی من نیست فضولی بی تو
شمع بزمست خیال رخ یارم همه شب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.