هوش مصنوعی: این شعر از گل و بلبل سخن می‌گوید که با وجود زیبایی و تلاش‌هایشان، نتوانستند به آرامش و خوشبختی دست یابند. گل عمر کوتاهی داشت و بلبل نتوانست درد دلش را به پایان برساند. شاعر از بی‌عدالتی‌های دنیا و ناپایداری زندگی شکایت می‌کند و بیان می‌کند که تلاش‌های انسان اغلب بی‌ثمر می‌ماند.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، مانند ناپایداری زندگی و بی‌عدالتی‌های دنیا، برای درک و ارتباط بهتر نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۸۰

گل بباغ آمد ولی از عمر خود کامی نیافت
خارها در زیر پهلو داشت آرامی نیافت

کرد بلبل پیش گل بنیاد درد دل بسی
زود گل بگذشت و آن درد دل اتمامی نیافت

وه چه ملکست این که دور گل گذشت کس درو
رونق بزمی ندید و نشاه جامی نیافت

دوخت دوران از لطافت خلعتی اما چه سود
قابل تشریف این خلعت گل اندامی نیافت

گل که دیر آمد چرا زین باغ رحلت کرد زود
غالبا چون من ز کس اعزاز و اکرامی نیافت

چون ننالیم از جفای گردش گردون دون
هیچ کار ما ز دور او سرانجامی نیافت

پایه قدر سخن دانان فضولی پست شد
زین سبب هرگز درین کشور کسی نامی نیافت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.