هوش مصنوعی:
این شعر از عشق ناکام، رنجهای عاشقانه، و حسادت سخن میگوید. شاعر از جفای معشوق و دردهای عشق شکایت دارد، اما در عین حال از گذراندن عمر در غم معشوق ابراز رضایت میکند. او به ذکر زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر خود میپردازد و در نهایت اشاره میکند که وصال معشوق تنها با گذشتن از خود ممکن است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده، رنجهای روحی و احساسی، و مفاهیم انتزاعی مانند عشق و گذشت است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد یا نیاز به توضیح داشته باشد.
شمارهٔ ۹۱
بر جان ما جفای نکویان ز حد گذشت
اوقات ما میانه ی این قوم بد گذشت
سوز و گداز شمع ز رشک جمال تست
رست از همه عذاب کسی کز حسد گذشت
نشمرد از سکان خودم هیچ دلبری
بر من ز دلبران ستم بی عدد گذشت
در خون نشست مردم چشمم ز آرزو
هر گه که در خیال من آن خال و خد گذشت
گشتم مقید غم عشق تو از ازل
هرگز نمی توانم ازین تا ابد گذشت
عمرم گذشت لیک ندارم تأسفی
شادم به این که در غم آن سرو قد گذشت
ذوق وصال او ز فضولی دریغ نیست
اما به شرط آن که تواند ز خود گذشت
اوقات ما میانه ی این قوم بد گذشت
سوز و گداز شمع ز رشک جمال تست
رست از همه عذاب کسی کز حسد گذشت
نشمرد از سکان خودم هیچ دلبری
بر من ز دلبران ستم بی عدد گذشت
در خون نشست مردم چشمم ز آرزو
هر گه که در خیال من آن خال و خد گذشت
گشتم مقید غم عشق تو از ازل
هرگز نمی توانم ازین تا ابد گذشت
عمرم گذشت لیک ندارم تأسفی
شادم به این که در غم آن سرو قد گذشت
ذوق وصال او ز فضولی دریغ نیست
اما به شرط آن که تواند ز خود گذشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.