هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت یک شخصیت با استفاده از استعاره‌های طبیعی مانند گل و رنگ گلگون می‌پردازد. شاعر از تصاویر پررنگ و غنی مانند خون جگر، آتش ابراهیم، و گل‌های بهشت برای بیان احساسات عمیق و عاشقانه خود استفاده می‌کند. همچنین، تضاد بین زیبایی و زشتی و نقش تقدیر در شکل‌دهی به زندگی نیز در متن مشهود است.
رده سنی: 16+ متن از استعاره‌ها و مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی استفاده می‌کند که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'خون جگر' و 'آتش ابراهیم' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۹۴

هست با خلعت گلگون قدت ای حور سرشت
الفی کش قلم صنع به شنگرف نوشت

جامه گلگون من آن طرفه نهالیست که دهر
آبش از خون جگر داد از آن روز که کشت

خلعت آل تو آن آتش ابراهیم است
که نهانست درو نزهت گلهای بهشت

گلبن از گل بدن آراست تو با جامه ی آل
ظاهر است این که درین پرده که خوبست و که زشت

جامه ی آل تو می خواست بدوزد که فلک
رشته جان من آغشت بخونابه و رشت

هر کجا دامن گلرنگ کشیدی ای گل
گشت برگ گلی از خون سرشکم هر خشت

همه دم میل فضولی به قبا گلگونیست
چه کند آب و گلش دهر بدین رنگ سرشت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.