هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس غم و اندوه ناشی از دوری معشوق است. شاعر از بی‌قراری، ضعف و ناتوانی خود در فراق سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که بدون حضور معشوق، هیچ نور و آرامشی در زندگی وجود ندارد. همچنین، او از تأثیر عمیق معشوق بر دل‌ها و نگاه‌ها می‌گوید و فضولی دیگران را بی‌اهمیت می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و غم فراق در این شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۹۵

تا غایبی تو مجلس ما را حضور نیست
دور از تو بی حضوری عشاق دور نیست

رفتی و رفت تاب و توان از تن ضعیف
ما طاقت فراق نداریم زور نیست

شبهای غم چو شمع دم صبح بی رخت
در دیده گر چه اشک روان هست نور نیست

بی تو قرار یافتن و زیستن دمی
بس مشکل است کار من ناصبور نیست

بخرام کز قد تو خدنگ بلا رسد
بر هر دلی کز آمدنت پر سرور نیست

گرد رهت برابر کحل است در نظر
می بیند این معاینه هر کس که کور نیست

شد ساکن در تو فضولی وزین سبب
او را هوای جنت و پروای حور نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.