هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از نصیحت‌های ناصح (پنددهنده) شکایت دارد و بیان می‌کند که این پندها نه تنها به او کمکی نمی‌کنند، بلکه بر درد و رنج او می‌افزایند. او احساس می‌کند که ناصح درک درستی از دردهای پنهان او ندارد و نصیحت‌هایش بی‌فایده و حتی آزاردهنده هستند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و روان‌شناختی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۲۳

مرا هر گه که پندی می دهد با چشم تر ناصح
نهال محنتم را می دهد آب دگر ناصح

بس است این سوز در من گر نصیحت نشنود زین بس
بدم هر دم نسازد آتشم را تیزتر ناصح

مرا گوید که مردم را بافغان درد سر کم ده
نمی دانم چه حاصل می کند زین درد سر ناصح

نصیحت می کند کز خلق پنهان دار دردت را
ندارد غالبا از درد پنهانم خبر ناصح

بپند ناصح از خون جگر خوردن نگردم بس
ز من از من بتر صد داغ دارد بر جگر ناصح

گشود از پند سیل خونم از مژگان نمی دانم
زبان بگشاد یا زد بر رک دل نیشتر ناصح

فضولی راحتی گر بایدت از موج خون سدی
ببند اطراف خود تا کم کند سویت گذر ناصح
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.