۱۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۵

چند منعم کنی از عشق جوانان ای شیخ
نیستم طفل فریبم بود آسان ای شیخ

حکم منع از مه رخسار جوانان نشدست
مگر آگه نه ای از معنی قرآن ای شیخ

بر دل زار من آزار جوانان کم نیست
تو هم از طعنه بسیار مرنجان ای شیخ

نه بخود می کشم ایام جوانی می ناب
می دهد پند مرا گردش دوران ای شیخ

رخ زیبا پسران قبله اهل نظر است
هر که باور نکند نیست مسلمان ای شیخ

خیز تا کسب جوانی ز می ناب کنیم
چند مانیم چنین پیر و پریشان ای شیخ

ای فضولی مطلب ترک هوای پسران
نیست آسان که کسی بگذرد از جان ای شیخ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.