هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به توصیف شبی عاشقانه و پر از نوروز و شادی میپردازد که با وصال معشوق همراه بوده است. او از خندههای معشوق، نور شمع، بوی خوش و فضای پر از عطر و نور سخن میگوید. همچنین، از نقشهای زیبا در بساط طرب و فضای شاد و عاشقانه شب یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای درک عمیقتر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
شمارهٔ ۱۲۸
با تو وصلم شب نوروز میسر شده بود
شبم از وصل تو با روز برابر شده بود
همه شب تا بسحر خنده تو می کردی و شمع
سوختن بر من و پروانه مقرر شده بود
می گشودم گره از زلف تو وین بود سبب
که هوا مشک فشان خاک معنبر شده بود
داشت خلوتگهم از روشنی شمع فراغ
کز فروغ مه روی تو منور شده بود
در بساط طربم با قلم دولت وصل
نقش هر کام که بایست مصور شده بود
عود در آتش رشک طرب من می سوخت
که دماغم بهوای تو معطر شده بود
بود بزم طربم دوش فضولی چمنی
که مرا هم نفس آن سرو سمنبر شده بود
شبم از وصل تو با روز برابر شده بود
همه شب تا بسحر خنده تو می کردی و شمع
سوختن بر من و پروانه مقرر شده بود
می گشودم گره از زلف تو وین بود سبب
که هوا مشک فشان خاک معنبر شده بود
داشت خلوتگهم از روشنی شمع فراغ
کز فروغ مه روی تو منور شده بود
در بساط طربم با قلم دولت وصل
نقش هر کام که بایست مصور شده بود
عود در آتش رشک طرب من می سوخت
که دماغم بهوای تو معطر شده بود
بود بزم طربم دوش فضولی چمنی
که مرا هم نفس آن سرو سمنبر شده بود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.