هوش مصنوعی: این شعر از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از دل‌درد، اشک‌های بی‌پایان، و غم‌های عشق می‌نالد و بیان می‌کند که گره‌های مشکلات در دلش باز نمی‌شود. او همچنین از طعنه‌های دیگران و ناتوانی در رهایی از این دردها شکایت دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۳۰

برخسارت دمی دل دیده خونبار نگشاید
که سیلی از سرشک آن بر رخسار نگشاید

ز بار غم نرستم در ره عشق و چنین باید
که ره رو در مهالک تا تواند بار نگشاید

بجان دادن نجات از عقد گیسویش نیابد دل
بآسانی کسی این عقده دشوار نگشاید

نیارم جز شکایت بر زبان از یار در هر جا
چرا بر من زبان طعنه اغیار نگشاید

گره شد در دل ما این تحیر کز چه رو یارب
دل ما چون گره زان زلف عنبر بار نگشاید

چه باشد گر نشوید خاک راهش گریه از چشمم
وزان مه بر دل زارم در آزار نگشاید

فضولی کی تواند بست بر خود زیور تقوی
مگر آن ماه طلعت پرده از رخسار نگشاید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.