۲۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۳

ز من آن مغبچه ترک دل و دین می خواهد
در ره عشق ثباتم به ازین می خواهد

نیست ترک دل و دین در روش عشق خطا
می کنم هر چه دل آن بت چین می خواهد

نتوانم که نباشم نفسی زار و حزین
چه کنم یار مرا زار و حزین می خواهد

دل برینست که جا در سر کوی تو کند
عملش چیست که فردوس برین می خواهد

نه بخود گاه جهان گردم و گه گوشه نشین
او مرا گاه چنان گاه چنین می خواهد

چون نگیرم طرفی چون مژه ات از مردم
چشم مست تو مرا گوشه نشین می خواهد

گشت در خاک درت قدر فضولی عالی
جای در سلک غلامان کمین می خواهد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.