۱۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۹

طمع جور دلم زان بت بدخو دارد
ز بتان آنچه دلم می طلبد او دارد

باید از حلقه زنجیر جنون سر نکشد
هر که در سر هوس آن خم گیسو دارد

دوش از حال دل نافه خبر داد صبا
گرهی در دل ازان سنبل خوش بو دارد

بی جهت رغبت محراب ندارد زاهد
میل نظاره آن گوشه ابرو دارد

می تواند کرد قیاس ملک از حور و شان
خوی بد دارد اگر عارض نیکو دارد

چه کند گر نه ز بهبود کند قطع نظر
دل که بیماری ازان نرگس جادو دارد

مکن از عشق بتان منع فضولی ای شیخ
همه کس میل جوانان پری رو دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.