۲۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۰

خدا ز سرو قد او مرا جدا نکند
من و جدایی ازان سرو قد خدا نکند

به صوت ناله نهفتم صدای سیل سرشک
که شرح راز دلم پیش کس ادا نکند

چو استخوان نشانه چه مرده باشد
که ناوک تو رسد جان خود جدا نکند

گرفت آینه ی طبع را غبار الم
چه گونه دل طلب جام غم زدا نکند

صدای نی همه در دست نیست باد کسی
که کسب و جد ز ادراک این صدا نکند

کسی که دست ارادت به پیر عشق نداد
به هیچ مرشدی آن به که اقتدا نکند

فضولی از تو اگر یار غافلست مرنج
شهی چه باشد اگر رغبت گدا نکند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.