هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام، رنجهای عاشقانه و ملامتهای ناشی از آن سخن میگوید. شاعر از ظلم معشوق، تیرهای ملامت و ناتوانی خود در رسیدن به وصال مینالد و درد فراق را با تصاویر شاعرانه بیان میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاطفی عمیق و غمانگیز است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۱۵۷
بر آسمانم آه ز ظلم بتان رسید
آه این چه ظلم بود که بر آسمان رسید
در سینه داشتیم نهان شوق غمزه ات
کردیم فاش کار و چو بر استخوان رسید
چشم از کمان ابروی او بر نداشتیم
بر ما هزار تیر ملامت ازان رسید
تیر بپایم زده وه چه گویمت
کز دست تو چها بمن ناتوان رسید
دارم هوای وصل تو اما چه فائده
جایی که قدر تست کجا می توان رسید
گر آفتی رسید بگل ز آه بلبلست
ای بی خبر مگو که ز باد خزان رسید
ای دل چرا سر از غم جانان نمی کشی
تا کی کشد غم تو فضولی بجان رسید
آه این چه ظلم بود که بر آسمان رسید
در سینه داشتیم نهان شوق غمزه ات
کردیم فاش کار و چو بر استخوان رسید
چشم از کمان ابروی او بر نداشتیم
بر ما هزار تیر ملامت ازان رسید
تیر بپایم زده وه چه گویمت
کز دست تو چها بمن ناتوان رسید
دارم هوای وصل تو اما چه فائده
جایی که قدر تست کجا می توان رسید
گر آفتی رسید بگل ز آه بلبلست
ای بی خبر مگو که ز باد خزان رسید
ای دل چرا سر از غم جانان نمی کشی
تا کی کشد غم تو فضولی بجان رسید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.