هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام، جدایی، و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از دوری معشوق، بی‌وفایی او، و اشک‌هایی که ریخته است، گلایه می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به امیدهای بربادرفته و انتظار بی‌پاسخ دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق، اندوه و جدایی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و ستم عشقی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۵۸

کلکی که صورت من و آن دلربا کشید
افکند طرح دوری و از هم جدا کشید

ما را خیال خط تو از گریه باز داشت
آن سبزه تا دمید نم از چشم ما کشید

غیر از کشیدن ستمت نیست کار ما
بنگر که کار ما ز تو آخر کجا کشید

ای سنگدل چه شد که وفایی نمی کنی
بر بی دلی که بهر تو چندین جفا کشید

تا یافت ره بخاک درت سیل اشک ما
زان رهگذر دگر نتوانست پا کشید

میل شعاع داشت بکف صبح آفتاب
گویا بچشم خود ز درت توتیا کشید

ای گل هنوز ز دل بنگاری نداده
کی آگهی که از تو فضولی چها کشید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.