هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و عشق نافرجام می‌گوید. او از اشک‌های بی‌پایان، سوزش درونی و رنج جسمی ناشی از این عشق سخن می‌گوید. توصیفات شاعر از تأثیرات عشق بر جسم و روحش بسیار زنده و تصویری است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، توصیف درد و رنج عاطفی نیاز به سطحی از بلوغ ذهنی دارد.

شمارهٔ ۱۶۵

دوشم انیس خلوت گرمابه یار شد
هر موی بر تنم مژه اشکبار شد

آب حیات من بزمین قطره قطره ریخت
صرف ره محبت آن گلعذار شد

پیکان او که در تن سوزان نهفته بود
بگداخته ز هر طرفی آشکار شد

جسمم ز تاب شعله شمع جمال تو
سر تا قدم پر آبله آبدار شد

پیرایه خواست حسن طرب رشته تنم
از بهر حلیه تار در شاهوار شد

از درج تن بهر سر مو صدهزار در
شکرانه وصال به محفل نثار شد

تنها نه اشک ماست فضولی روان ازو
هر کس که دید سرو قدش بی قرار شد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.