هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از آیینه و سایه به عنوان نمادهایی برای بیان احساسات خود استفاده میکند. اشتیاق به معشوق، رشک، ناتوانی در تحمل دوری و تأثیر عمیق عشق بر قلب از مضامین اصلی این شعر هستند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رشک و اندوه عمیق نیاز به درک و بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
شمارهٔ ۱۶۸
در آینه چو عکسم بر صورتم نظر کرد
بر دیده تر من او نیز دیده تر کرد
آیینه نیست چون من در رسم عشقبازی
گر دور شد ز یاری او را ز دل بدر کرد
از رشک یا بمیرم سر بر نداشت از خاک
هر گه که سایه با من در کوی او گذر کرد
چون سایه بر ندارم از خاک کوی او سر
شاید که زان سر کو خاکی توان بسر کرد
امشب بحال زارم می کرد شمع گریه
گویا که در دل او سوز دلم اثر کرد
آیینه را ز غیرت دیدن نمی توانم
خود را چو بر خدنگ مژگان او سپر کرد
از صبر بر نیاید چون کار ما فضولی
در کار خویش باید اندیشه دگر کرد
بر دیده تر من او نیز دیده تر کرد
آیینه نیست چون من در رسم عشقبازی
گر دور شد ز یاری او را ز دل بدر کرد
از رشک یا بمیرم سر بر نداشت از خاک
هر گه که سایه با من در کوی او گذر کرد
چون سایه بر ندارم از خاک کوی او سر
شاید که زان سر کو خاکی توان بسر کرد
امشب بحال زارم می کرد شمع گریه
گویا که در دل او سوز دلم اثر کرد
آیینه را ز غیرت دیدن نمی توانم
خود را چو بر خدنگ مژگان او سپر کرد
از صبر بر نیاید چون کار ما فضولی
در کار خویش باید اندیشه دگر کرد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.