۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۴

دل اسیر خم گیسوی تو شد
دیده حیران مه روی تو شد

تن چون موی مرا هر سر مو
بسته سلسله موی تو شد

سبب رغبت محراب مرا
میل طاق خم ابروی تو شد

باعث شوق طواف حرمم
نسبت خاک سر کوی تو شد

اشکم از هر مژه هر گوشه روان
بهوای قد دلجوی تو شد

خضر گویند بقا یافت مگر
کشته غمزه جادوی تو شد

شکوه ها داشت فضولی ز بتان
تو چه کردی که دعاگوی تو شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.