هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق ناامیدانه و یکطرفه خود میگوید که مانند سایه به دنبال معشوق است، اما معشوق ستمگر و بیتفاوت است. شاعر از رنجهای عشق، اشکها و ناکامیهای خود سخن میگوید و به سرنوشت محتوم خود که با خون دل رقم خورده، اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و رنجهای عاطفی است که درک آن برای نوجوانان کمسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و تقدیر ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۲۰۳
خواهم چو سایه افتم دنبال آن سمنبر
هر جا که او نهد پا من جای پا نهم سر
او چون منی ندارد من نیز همچو اویی
من عاشق بلاکش او دلبر ستمگر
دیدم گل رخت را بر جور دل نهادم
پیداست کین شکوفه آخر چه می دهد بر
من ابر اشکبارم تو غنچه شکفته
خنده تراست لایق گریه مراست در خور
در دست تیغ داری در لعل شهد راحت
یا کار سازیم کن یا کام من برآور
از دل نبود نامی بر صفحه وجودم
روزی که روزیم شد از خون دل مقرر
بگذشت عمر و ما را هرگز فضولی از دهر
کاری نیافت سامان کامی نشد میسر
هر جا که او نهد پا من جای پا نهم سر
او چون منی ندارد من نیز همچو اویی
من عاشق بلاکش او دلبر ستمگر
دیدم گل رخت را بر جور دل نهادم
پیداست کین شکوفه آخر چه می دهد بر
من ابر اشکبارم تو غنچه شکفته
خنده تراست لایق گریه مراست در خور
در دست تیغ داری در لعل شهد راحت
یا کار سازیم کن یا کام من برآور
از دل نبود نامی بر صفحه وجودم
روزی که روزیم شد از خون دل مقرر
بگذشت عمر و ما را هرگز فضولی از دهر
کاری نیافت سامان کامی نشد میسر
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.