هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از گل و بلبل سخن می‌گوید و احساسات عاشقانه و درد دل خود را بیان می‌کند. گل نماد معشوق است که با رفتارش باعث رنجش شاعر شده و بلبل نیز به عنوان عاشق دلسوخته تصویر شده است. شاعر از ناپایداری دنیا و غم‌های عاشقانه می‌نالد و در نهایت از رفتارهای ناپسند معشوق شکایت می‌کند.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند تا به خوبی درک شوند.

شمارهٔ ۲۱۷

پیش تو گل از شرم سرانداخته در پیش
گویا که پشیمان شده از آمدن خویش

گل جای بسر دارد اگر بگسلد از خار
ای گل منشین پیش رقیبان بداندیش

در باغ چرا پیرهن گل شده خونین
ای گل تو مگر بر رگ بلبل زده نیش

چون غنچه خندان که شود گل ز دم باد
ناصح ز دم سرد تو شد آتش دل بیش

گر سینه شکافم دل صد پاره نماید
چون غنچه چرا فاش کنم حال دل ریش

چون رخ بنمودی بده از لعل لبت کام
در دور گل آن به که کند کس طرب و عیش

بربود دل و دین من آن غمزه فضولی
فریاد ز بی باکی آن کافر بدکیش
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.