هوش مصنوعی: شاعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید و دردها و رنج‌های عاشقی را بیان می‌کند. او از حسرت، محرومیت، و اندوه خود می‌گوید و اشاره می‌کند که عاشقان همواره با غم و درد و بلا روبرو هستند. همچنین، شاعر به این نکته اشاره دارد که در جهان، هر عمل پاداش یا مکافاتی دارد و راحتی بدون رنج میسر نیست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم مانند 'مکافات'، 'غم و درد'، و 'رسوایی' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۱۸

مرا دل ترک داد و کرد میل آن مه دلکش
که دارد میل بالا شعله چون می خیزد از آتش

پر از پیکان حسرت چون نگردد سینه چاکم
که من محروم و جا در پهلوی او می کند ترکش

بتندی محتسب در جام می منگر که می ترسم
ز عکس تیره ات گردد مکدر باده بیغش

جهان جای مکافاتست ممکن نیست نستاند
دل پرخون بجای جام پر می ساقی مهوش

غم و درد و بلا و محنت و اندوه و رسوایی
همیشه عاشقان یک جهت را هست این هر شش

مگو از نوش راحت هیچ شهدی نیست شیرین تر
ز ذوق زهر محنت هم مشو غافل گهی می چش

فضولی هیچ راحت بی مشقت نیست در عالم
بباید ساختن با هر چه باشد خوش اگر ناخوش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.