هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از زیبایی‌ها و رنجش‌های عشق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که دل باید پاک باشد تا بتواند زیبایی معشوق را درک کند. همچنین، شاعر از دردهای پنهان و ناگفتنی عشق می‌گوید و اینکه گاهی دوری از معشوق می‌تواند نجات‌بخش باشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۲۱۹

چه دعوی می کنی ای غنچه با لعل گهربارش
چه می گویی اگر خواهند از تو لطف گفتارش

مکن تصویر آن قامت مصور می شوی رسوا
چه می آید ز دستت از تو گر خواهند رفتارش

ز رشک او کدورتهاست ای آیینه در طبعت
دل خود صاف کن تا بهره یابی ز دیدارش

چه قدرست این که از هر جا قدم برداشته آن مه
فتاده آفتاب و بر زمین مالیده رخسارش

چو طبع نازکش آزار من خواهد منال ای دل
مکن کاری که آزاری رسد از منع آزارش

نجات دل ز دام غم خط او می دهد زانرو
خط آزادیش خوانند دلهای گرفتارش

نهفتم پیش یار از طعنه اغیار درد دل
عجب درد دلی دارم که ممکن نیست اظهارش

ز بهبود فضولی گر کنم قطع نظر شاید
که می بینم نخواهد برد جان از چشم بیمارش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.