هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از رابطه‌ی عاشق و معشوق و دردهای عشق سخن می‌گوید. شاعر از بی‌توجهی معشوق شکایت دارد و از او می‌خواهد که با نگاهی دلنواز یا گشودن گیسوانش، دل عاشقان را بگشاید. همچنین، اشاره‌ای به صبر و توکل در برابر سختی‌ها دارد و تأکید می‌کند که ارزش معشوق نه به مال و جاه، بلکه به عشق اوست.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و تغافل معشوق نیاز به درک بالاتری از روابط انسانی دارد.

شمارهٔ ۲۴۹

زبان مرغ می داند مگر گل
که دارد گوش بر فریاد بلبل

مگر جانی ندارد گل که دارد
بآه بلبلان چندین تحمل

ز عاشق می فزاید قدر معشوق
نه از بسیاری جاه و تجمل

نگار من مکن بی التفاتی
مزن بر عاشقان تیغ تغافل

اگر خواهی که بگشاید دل ما
بر افشان زلف یا بگشای کاکل

بشرط صبر بر غم می توان یافت
گل مقصد ز گلزار توکل

توکل را فضولی کار فرما
مکن کاری بتدبیر و تأمل
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.