هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عطار نیشابوری است که در آن شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از عشق به معشوقی که با رفتار سرکشانه‌اش او را آزار می‌دهد، شکایت می‌کند و از سوختن جان و دل در طمع وصال او می‌نالد. شاعر از زلف معشوق به عنوان زنجیری یاد می‌کند که او را اسیر کرده و از تیر مژه‌های معشوق به عنوان تیری که جان و دل او را هدف گرفته است، سخن می‌گوید. در نهایت، شاعر از گوهر معنی که در کلامش ریخته شده و از چشم پر گهر معشوق که آن را به کمال رسانده، یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۷۴۱

مورچهٔ قیرفام بر قمر آورده‌ای
هندوی طوطی طعام بر شکر آورده‌ای

سر نبرم از غمت زانکه تو از سرکشی
با سر زلفین خویش سر به سر آورده‌ای

بی سر و پای توام گرچه به جان خواستن
ای دل و جان رهی دردسر آورده‌ای

جان و دلم سوخته است از طمع خام تو
تا تو مرا باز خود از چه برآورده‌ای

زلف چو زنجیر تو حلقه به گوشم بکرد
حلقهٔ زنجیر خود چون به درآورده‌ای

پشت کمان شدم قدم تا تو به تیر مژه
جان و دلم چون هدف در نظر آورده‌ای

خاطر عطار ریخت گوهر معنی به نطق
تا تو کنارش ز چشم پر گهر آورده‌ای
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.