هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق نافرجام و دردهای عاشقانه می‌گوید. او از دیدن معشوق محروم است و از بی‌توجهی‌هایش رنج می‌برد. با وجود جست‌وجوی بسیار، معشوقی با این بی‌اعتنایی نیافته است. شاعر از دردها و رنج‌های عشق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود همه‌ی این سختی‌ها، هنوز هم عشق را بر هر چیز دیگری ترجیح می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عشق است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۷۳

عمریست ای پری که رخت را ندیده ایم
ما را تو دیده و ترا ما ندیده ایم

بسیار دیده ایم بتان کم التفات
کم التفات تر از تو قطعا ندیده ایم

چون آب گشته ایم بسی گرد باغها
سروی بسان آن قد رعنا ندیده ایم

جایی نرفته ایم که آنجا ز درد و غم
اسباب مرگ خویش مهیا ندیده ایم

با کس نکرده ایم دمی همدمی کزو
صد داغ درد بر دل شیدا ندیده ایم

معلوم کرده ایم به از رنج عشق نیست
با آنکه روی راحت دنیا ندیده ایم

از حد زیاده است فضولی جنون تو
کس را چنین مقید سودا ندیده ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.