هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق نافرجام و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از گریههای شبانه، دلسوختگی و دیوانگی ناشی از عشق مینالد و بیان میکند که هیچ نصیحتی نمیتواند او را از این جنون بازدارد. شاعر از خون جگر، آتش دل و سوز درون سخن میگوید و نشان میدهد که عشق او را به دیوانگی کشانده است.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی مانند عشق نافرجام، رنج و دیوانگی است که درک آنها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارههای شدید مانند «غرق خون شدن» و «آتش دل» ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۲۷۷
خود را ز گریه شب همه شب غرق خون کنم
سر چون حباب صبحدم از خون برون کنم
گفتم هوای عشق تو بیرون کنم ز دل
دل را سر اطاعت من نیست چون کنم
تا کی بیاد عارض گلگون گلرخان
رخسار خود بخون جگر لاله گون کنم
بر زخم سیه پنبه نه از بهر مرهم است
خواهم که سوز آتش دل را فزون کنم
سودای دل بذکر لبت کم نمی شود
دیوانه را چه فایده گر صد فسون کنم
دیوانه را بهر دو جهان اجتناب نیست
ناصح ز عقل نیست که ترک جنون کنم
ریزم بخاک سینه فضولی ز دیده آب
باشد که دفع آتش سوز درون کنم
سر چون حباب صبحدم از خون برون کنم
گفتم هوای عشق تو بیرون کنم ز دل
دل را سر اطاعت من نیست چون کنم
تا کی بیاد عارض گلگون گلرخان
رخسار خود بخون جگر لاله گون کنم
بر زخم سیه پنبه نه از بهر مرهم است
خواهم که سوز آتش دل را فزون کنم
سودای دل بذکر لبت کم نمی شود
دیوانه را چه فایده گر صد فسون کنم
دیوانه را بهر دو جهان اجتناب نیست
ناصح ز عقل نیست که ترک جنون کنم
ریزم بخاک سینه فضولی ز دیده آب
باشد که دفع آتش سوز درون کنم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.