هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و فراق مینالد و از سوختن در آتش عشق و بیمهری معشوق سخن میگوید. او از تب و تاب درونی، اشکها و عرقریزیهایش میگوید و بیان میکند که دلش در گرداب زنخدان معشوق غرق شده است. شاعر از ذکر نام معشوق خودداری میکند تا رازش فاش نشود و در نهایت از خداوند طلب تسکین میکند. همچنین، او از تندی و سرکشی معشوق شکایت دارد و از فضولی دیگران در مورد عشقش گله میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانهی عمیق و گاهی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و سوختن در عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 16 سال یافت میشود.
شمارهٔ ۲۸۸
ز آهم سوخت بی مهر رخت مه دوش کوکب هم
بخواهد سوخت گردون گر برآرم آهی امشب هم
تنم می سوخت شبها آتشی دوش از دلم سر زد
که در آب عرق خود را فکند از تاب او تب هم
نمی گرداند دل را غرقه گرداب زنخدانش
اگر موجی نمی آمد باو از پیش غبغب هم
لب از ذکر دهان دوست بستم احتیاطم بین
کزین راز نهان واقف نمی خواهم شود لب هم
بیارب یاربم دل داشت تسکین چون کنم یارب
دمی کز ضعف تن نبود مرا یارای یارب هم
چه سان گیرم عنان شهسواری را که از تندی
نمی خواهد که گرد من رسد بر نعل مرکب هم
فضولی از می و محبوب یکدم نیستی غافل
بحمدالله که لطف طبع داری حسن مشرب هم
بخواهد سوخت گردون گر برآرم آهی امشب هم
تنم می سوخت شبها آتشی دوش از دلم سر زد
که در آب عرق خود را فکند از تاب او تب هم
نمی گرداند دل را غرقه گرداب زنخدانش
اگر موجی نمی آمد باو از پیش غبغب هم
لب از ذکر دهان دوست بستم احتیاطم بین
کزین راز نهان واقف نمی خواهم شود لب هم
بیارب یاربم دل داشت تسکین چون کنم یارب
دمی کز ضعف تن نبود مرا یارای یارب هم
چه سان گیرم عنان شهسواری را که از تندی
نمی خواهد که گرد من رسد بر نعل مرکب هم
فضولی از می و محبوب یکدم نیستی غافل
بحمدالله که لطف طبع داری حسن مشرب هم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.