هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های عاطفی خود می‌گوید و بیان می‌کند که حتی اگر بارها بنویسد، کسی آن را نخواهد خواند. او از عشق نافرجام و غربت سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که دردهایش آنقدر عمیق است که حتی اگر بر سنگ بنویسد، آتش از آن برمی‌خیزد. همچنین، از بی‌توجهی دیگران به رنج‌هایش گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق نافرجام و رنج‌های روحی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۹۴

نمی خواهم باو درد دل صد پاره بنویسم
که می دانم نخواهد خواند گر صد باره بنویسم

ز راهت ریز بهر خشک کردن خاک بر خطی
که من با خون دل بر صفحه رخساره بنویسم

ز جنبش افکند مانند مژگان خامه را حیرت
چو خواهم وصف رویش در دم نظاره بنویسم

بغربت سوختم روزی نگفت آن ماه مشگین خط
که آرم یاد و مکتوبی بآن بیچاره بنویسم

ز سنگ خاره تا روز قیامت سر زند آتش
ز سوز دل اگر حرفی بسنگ خاره بنویسم

نخواهد خواند کس افسانه فرهاد و مجنون را
اگر شرح غم خود را من آواره بنویسم

فضولی کرد تیغ غم قلم هر استخوانم را
که با هر یک حساب ظلم آن خونخواره بنویسم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.