۱۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۴

نمی خواهم باو درد دل صد پاره بنویسم
که می دانم نخواهد خواند گر صد باره بنویسم

ز راهت ریز بهر خشک کردن خاک بر خطی
که من با خون دل بر صفحه رخساره بنویسم

ز جنبش افکند مانند مژگان خامه را حیرت
چو خواهم وصف رویش در دم نظاره بنویسم

بغربت سوختم روزی نگفت آن ماه مشگین خط
که آرم یاد و مکتوبی بآن بیچاره بنویسم

ز سنگ خاره تا روز قیامت سر زند آتش
ز سوز دل اگر حرفی بسنگ خاره بنویسم

نخواهد خواند کس افسانه فرهاد و مجنون را
اگر شرح غم خود را من آواره بنویسم

فضولی کرد تیغ غم قلم هر استخوانم را
که با هر یک حساب ظلم آن خونخواره بنویسم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.